جدول جو
جدول جو

معنی کله دکاردن - جستجوی لغت در جدول جو

کله دکاردن
حمله کردن، پیش رفتن، پیش روی کردن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ)
چیزی را از طرف سربه سویی متمایل کردن. (فرهنگ عامیانۀ جمالزاده)
لغت نامه دهخدا
در آوردن مغز گردو از پوسته، حبه کردن سیر
فرهنگ گویش مازندرانی
کار را تمام کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
سمج شدن کودک نسبت به مادر، پیله کردن، تنبیه شدید کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
کنایه از: خوابیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
خرد کردن کلوخ که با پشت فوکا انجام گیرد
فرهنگ گویش مازندرانی
شخم زدن، کوتاه کردن، کچل کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
امر به خوابیدن در مقام توهین و تحکم
فرهنگ گویش مازندرانی
طغیان کردن آب رودخانه و به حرکت در آمدن سیلاب ویران کننده
فرهنگ گویش مازندرانی
قطع کردن شاخه های درخت
فرهنگ گویش مازندرانی